نامه ای از فرزین

سلام

مامان کجایی؟

دوباره من را می برری اداره؟

 

 امروز خیلی خوش گذشت.

 

 


تاریخ : 03 آذر 1394 - 01:59 | توسط : فرزین | بازدید : 1843 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

جشن فارغ التحصیلی فرزین در پیش دبستانی

 

 

 

 

 

 


تاریخ : 10 تیر 1393 - 21:13 | توسط : فرزین | بازدید : 2829 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

پیش دبستانی وستا

پیش دبستانی وستا


تاریخ : 11 اردیبهشت 1393 - 13:49 | توسط : فرزین | بازدید : 2002 | موضوع : فتو بلاگ | یک نظر

تولدت مبارک

دیروز یکی از بهترین روزهای زندگی من بوده و خواهد بود. پانزدهم اسفند سال 1386 ساعت 15:30 بعداز ظهر در بیمارستان هدایت تهران و در یکی از سردترین روزهای زمستان چندین ساله تهران فرشته ای از جنس ؟  متولد شد نامش را فرزین نهادیم که به معنای وزیر می باشد. 

 

                                       این اولین عکس فرزین 24 ساعت بعد از تولدش

 

 این گواهی ولادتشه

 

شب نام گذاری بیست و سوم اسفند 

 

و اینم شناسنامه دار شدن فرزین سه روز بعد از نام گذاری


تاریخ : 17 اسفند 1392 - 08:20 | توسط : فرزین | بازدید : 1455 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

لحظات بی تو

فرزین عزیزم

امشب دقیقا یک هفته شد که روزها و شبها رو بدون تو سپری میکنم شبهای اول و دوم یکم عادی بود چون قبلا هم تجربه شو داشتم یک شب یا دو شب ولی از شب سوم تا الان که برات مینویسم بدجور دلتنگتم، صبح همون شبی که رفته بودی بیدار که شدم ناخودآگاه رفتم اتاقت که بیدارت کنم و ببرمت پیش دبستانی ولی اطرافمو که نگاه کردم باخودم گفتم ای دل غافل کجایی؟!!!!

هرچند هر روز و هرشب باهات صحبت میکنم و میبینمت ولی دلم همش پیش توس، خونه بی تو بیروح، و سکوت سنگینی، فضای تاریکش را دربرگرفته.هیچ وقت فکر نمی کردم که با دوریت اینقد دلتنگت بشم.

فرزین نازنینم، پسر زیبا و دوست داشتنیم، همه زندگیم، نفسم

اینو بدون که باباییت خیییییییلی خییییییییلی و حتی بیشتر از آنچه که خودت تصور کنی دوست داره.


تاریخ : 05 اسفند 1392 - 07:22 | توسط : فرزین | بازدید : 1283 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

فرزین بعد از استخر

فرزین بعد از استخر

امروز برای دومین بار با پسرم رفتیم استخر کلی شنا کردیم فرزین قبلا کلاس شنا میرفت حرکاتش خوبه خودشم علاقه زیادی نشون میده تا جاییکه امروز بیشتراون منو ترغیب کرد که بریم. خلاصه بعد استخر که برگشتیم اینطوری که توو عکس میبینیدخوابش رفته اونم به مدت سه ساعت.
تاریخ : 12 بهمن 1392 - 04:04 | توسط : فرزین | بازدید : 2347 | موضوع : فتو بلاگ | 6 نظر

کلمات فرزینی

 

عزیز دلم چند وقته برات ننوشتم هرهفته که می گذرد میگم برات بنویسم اما فرصت اصلن نمیشه.الان میخام برات کلماتی رو که توو بچگیت چپ و روو میگفتی رو برات بنویسم هرچند همشون نیستن چون توو یه دفتر نوشته بودم که پیداش نکردم و فقط اونایی که توو ذهنم مونده رو مجبورم بنویسم برات کلمات اصلیرو داخل پرانتز مینویسم.
مترور(مترو)-بنجس(بدجنس)-نکسته(شکسته)-گیجر(جیگر)-دندونبکشت(دندونپزشک)-طابلی(طالبی)-نینی‌بوس(مینی‌بوس)-هواش(یواش)
-هخچال(یخچال)-آبلالو(آلبالو)-پیارد(پراید)-ابول(ابرو)-اوسفند(گوسفند)-دروداغون(درب‌و‌داغون)-مشمش(کشمش)-هوبال‌دستی(فوتبال‌دستی)-
چرت(چتر)-نسستن(نشستن)-نکسته(شکسته)-کنکل(کنترل)-نیچی(هیچی)-خمزاده(خمیازه)-ماسکیماس(ماکسیما)-شلک(شکل)-اوخممرق(تخم‌مرغ)-
کوتون(تکون)-تخل(تلخ)-نرقه‌ای(نقره‌ای)-عرقبه(عقربه)-سیخ(خیس)-گنگیشت(گنجشک)-عبق(عقب)-اذاشتم(گذاشتم)-ننی(یعنی)-مقش(مشق)شقلم(شلغم)-نندوانه(هندوانه)و......
به موهای خودش میگفت موهای خط خطی.

حالا به نظر شما قشنگترین کلمه ایی رو که میگفته کدوم کلمه س؟

تاریخ : 06 دی 1392 - 20:09 | توسط : فرزین | بازدید : 1637 | موضوع : وبلاگ | 13 نظر

بابابزرگ،مهمون فرزین

چند روزیه بابابزرگ اومده پیشم.صبحش که بیدار شدم سورپرایز شدم چون اصلن خبر نداشم و بابایی بهم نگفته بود به بابا گفتم ای کلک میخاسی غافلگیر شم؟اونم گفت آره.خلاصه صبونه خوردیم و باهم رفتیم پیش دبستانی بعدازظهرشم اومدن دنبالم توو خونه هم کلی بام بازی کرد.جند روزیم رفت خونه پسر عموم(نوید) دیروز با عمو اینا برگشت.با نوید کلی کل کل کردیم که بابابزرگ خونه کی بمونه ولی شبش پیش ما موند چون فردا پس فردا مخاس برگرده پاوه و بابام ببردش ترمینال.الانم داریم باهم بازی می کنیم.


تاریخ : 09 آذر 1392 - 03:27 | توسط : فرزین | بازدید : 1875 | موضوع : وبلاگ | 11 نظر

سفر پاوه

سلام دوستان عزیزم

من هفته پیش چند روزی رو رفتم پاوه، جاتون خیلی خالی بود، رفتم باغ، موقع برداشت انار بود کلی خوش گذشت.با چوبای مخصوصی که دارن از درختا انار چیدم کار خیلی سختیه ولی به تجربه ش می ارزید.ناگفته نمونه که رفتم باغ بابابزرگ و باغ داییای بابام.دایی قادر بم قول داده بود که رفتم باغشون باهم درخت بکاریم که به قولشم عمل کردو یه درخت یه متری گردو کاشتم با دو تا گل نرگس.شبشم توو خونه باغ دایی حسن خوابیدیم.این اولین تجربه من بود که شبو توو باغ خوابیدم.

اینم چندتا عکس از باغ انار


تاریخ : 02 آذر 1392 - 02:43 | توسط : فرزین | بازدید : 1359 | موضوع : وبلاگ | 4 نظر



مشاوره، آموزش، طراحی و ساخت فروشگاه اینترنتی